کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

کیمیای زندگی ما

قد و وزن خوشگل خانم

کیمیا جونم  شما تا 6ماهگی یه دختر کوچولوی تپل مپل مامانی بودی ولی از 7ماهگی که غذا خوردن را شروع کردی و در ضمن شروع به راه رفتن هم کردی افزایش وزنت کم شد. از اونجایی که خانم دکتر ابطحی نازنین کاملا به تمام خصوصیاتت واقف بودند گفتند در مورد کیمیا کاملا" این موضوع طبیعیه و جای نگرانی نیست. ولی خب دیگه از 8ماهگی دختر تپل مپل من فقط قد کشید. الان هم که 5/3 سالته نسبت به همسنهات قد و وزنت کاملا" طبیعیه. پاهات مثل خونواده پدریت حسابی باریک و کشیده است و با یک نگاه معلومه که جزو دخترهای خوش قد و بالا می شی.(راستش تو این مورد فکر می کنم شما به مهسا جون دختر عموی بابایی کشیدی و از این بابت خیلی خیلی خوشحالم.) امروز یهو به فکرم...
9 تير 1391

کیمیا و جعبه های کفش....

دختر قشنگم یکی از بازیهای قشنگ این روزهات خونه ساختن با هر چیزیه که پیدا کنی و بتونی 2تا دیوار درست کنی....اون وقته که یه خونه خوشگل ساخته می شه که می تونه مدتها سرگرمت بکنه...تو این خونه اغلب یه شخصیت مامان هست یه ملیکا یه کیمیا و یه مهمون...اغلب هم یه مهمونی تولد توش برپاست و یکی از این شخصیتها می شوند صاحبخونه و صاحب تولد ..بقیه هم می شن مهمون.... اولین بار دایی نیمای مهربون تو خونه مادرجون با صندلیهای میز ناهارخوری و چند تا میز و روفرشی و چادر نماز مادر جون واست خونه درست کرد و شما هم با دیدنش ذوقی کردی وصف نشدنی.ما آدم بزرگها برای وصف این همه خوشحالی می گیم" اگه همه دنیا را بهمون می دادن این همه خوشحال نمی شدیم" ......خلاصه من ...
9 تير 1391